هرکار ک میکنم خوابم نمیبره
هر وقت که بشکنم
هر وقت ک طعم شکست رو بچشم
گریم نمیاد
الانم شکسته ام
خیلی سخت
گریم نمیاد
اصلا ...
ولی خوابمم نمیبره ...
چند روز پیش بود ک خواستم بیام یه پست کوتاه بزارم ... شادمانی بی سبب ......
خیلی اوضاع یجوریه .... نمیفهمم... از یه طرف دوست دارم هرچه زودتر تموم بشه این اوضاع مزخرف و از ی طرف دوست دارم ب دیرترین شکل ممکن بگذره تا بتونم بیشتر بخونم ...
چند روز پیش کلاسا تموم شد ۶غروب بود اوم شادمانی بی سبب ......